واژه فانتزی ناترازی و روابط عمومی ماکجاییم در این بحر تفکر تو کجائی؟ مدتی است اکثر مسئولان و حتی مدیران روابط عمومی، استادان،افراد فرهنگی کلمه اقتصادی (ناترازی) را در بیان گفته های خود بکار گرفته و برای توجیه های گرفتاریهای قبلی، نابسامانیهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی از این کلمه استفاده کرده و […]
واژه فانتزی ناترازی و روابط عمومی
ماکجاییم در این بحر تفکر تو کجائی؟
مدتی است اکثر مسئولان و حتی مدیران روابط عمومی، استادان،افراد فرهنگی کلمه اقتصادی (ناترازی) را در بیان گفته های خود بکار گرفته و برای توجیه های گرفتاریهای قبلی، نابسامانیهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی از این کلمه استفاده کرده و بیان می کنند.
عدم تعادل بین عرضه و تقاضا، تولید و مصرف، ناپایداری و ناکارآمدی های بازار را از آن بهره می گیرند. مشکلی نیست! اما وقتی سخن از ناترازی روابط عمومی و ناترازی فرهنگی می کنیم آگاه باشیم مردم ایران این مفهوم را می شناسند و نمی توانیم عدم درک خود را زیر این کلمه (ناترازی) پنهان کنیم.
انتظار ما در این شرایط اقتصادی،اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از روابط عمومی چیست؟
نوآوری در ارتباطات، نوآوری در ارتباطات انسان، بهره مندی از داده ها و عدم شخصی سازی آن می تواند برای کارشناسان روابط عمومی کار ساز باشد. با بکار گرفتن این کلمه (ناترازی) گناه را به گردن یکدیگر قرار ندهید.
نقش روابط عمومی در مدیریت بحران صنعت، تولید خدمات اجتماعی امری بی بدیل و واضح است به دلیل عدم شناخت و آگاهی بسیاری از مسئولان از نقش روابط عمومی بحران بیشتر و بیشتر بالا می رود.
سازمانها و نهادهای ما باید باور کنند، روابط عمومی برای آنها تصمیم ساز هستند.
استراتژی های پیگیرانه، تحلیل داده ها، اتوماسیون ارتباطات، پژوهش و تحلیل سریع ارتباطات، استفاده از هوش مصنوعی برای تسریع در بدست آوردن پاسخها در تصمیم گیری های کلان و آسیب های اجتماعی را زیر سایه نام ناترازی کم رنگ نکنیم.این آسیب ها باید در روابط عمومی ها، بحث، بررسی و تحلیل و شناخته شود و نتایج آن را به کار گرفته و نقاط ضعف را به قوت تبدیل کنیم نه در آرشیوقرار دهیم و بگوییم عجب تحلیل خوبی است؟!
به راستی فکر می کنیم می توانیم اعتماد عمومی را نادیده بگیریم و با خلق واژه های جدید مشکلات را پشت پرده پنهان کنیم. نزدیک به چهل سال به مردم می گوییم ما بر رکود و تورم چیره می شویم، ارزاق را ارزان می کنیم، رفاه عمومی را افزایش می دهیم تولید را رونق می بخشیم ولی در خیابان که قدم میزنیم، کودکان کار، دستفروشها، راننده های دکتر و مهندس را در اسنپ مشاهده می کنیم. در کشور بحرانهای مختلف را بدست خودمان ایجاد کرده ایم و آن را افزایش و متاسفانه در بر روی همان پاشنه می چرخد و افکار عمومی منحرف شده است.
امروزه اگر روابط عمومی های ما با هوش مصنوعی و فن آوری ها و تکنولوژی های جدید آشنا شده اند و آن را در اختیار گرفته اند باید بتوانند برای کاهش بحران و موفقیت سازمان خود، شفاف سازی، سالم سازی و بیان حقایق استفاده کرده و دردهای مردم را کاهش دهند.
این روزها نقش روابط عمومی بسیار حساس شده و روابط عمومی ها به جای فانتزی بودن می توانند عصای دست خوبی برای هر دستگاهی باشند.
خوشبختانه امروز بسیاری فهمیده اند که روابط عمومی نیروی تشریفاتی و خدماتی نیست کلا هرکس را که کارایی ندارد، در روابط عمومی به خدمت بگیرند.
اگر از روابط عمومی به درستی استفاده کنیم و اختیار این بخش مهم را افزایش دهیم و مدیران و کارشناسان آن را از عواقب کاری که انجام می دهند نترسانیم و اگر روابط عمومی مشکل و معضلی را به درستی شناخت، ناراحت و عصبانی نشویم، گوش دهیم و تشویق کنیم نه اینکه بر تخت بلند سازمانی که نشستیم اولین تغییر را در روابط عمومی ایجاد کنیم.
باور کنیم اگر مدیری در یک روابط عمومی دارای چندین سال سابقه و تجربه است از هر فرد ناآگاه به سازمان ما مفید تر است. این آگاهی و این تجربه برای هر سازمان هزینه داشته و آن را به سادگی از دست ندهیم. این مدیر روابط عمومی قطعا مشکلات سازمان خود را بهتر می شناسد و می تواند برای مدیر بالا دست خود بهترین سرمایه انسانی باشد. متاسفانه هر رئیس سازمان نیامده اولین مدیری که جابجا کرده، تغییر داده مدیر روابط عمومی است و روز از نو، روزی از نو، اشتباه از این فاحش تر نمی شود. مسئولان ما زمانیکه یک مدیر متخصص و کارشناس باسواد و با تجربه روابط عمومی را نیامده تغییر می دهند نشانه عدم آگاهی و درک آنها و نداشتن توانایی مدیریت هستند و تمایل دارند تمام اشتباهات اولیه خود را مخفی کنند. مدیران ارشد ما هنوز به دنبال یک مدیر روابط خصوصی و بله قربان گو هستند که با تعریف از آنها، خود را پشت تمام اشتباهاتشان پنهان کنند.
وقتی از ناترازی ها سخن می گوییم باید بدانید همه اینها به راست گویی، در میان گذاشتن گرفتاریها با مردم و از آنها راه کار خواستن بهترین راه است و همه آنها به روابط عمومی ختم می شود وگرنه همه چالشها باقی مانده و در جا می زنیم!
باید چشم و گوش خود را باز کنیم و کمی اطراف خود را با چشم بیناتر مشاهده کنیم و این شناخت هنر روابط عمومی است که می تواند راهکار را ارائه کند و سازمان های ما را از گودال گرفتاری خارج کند. فقط حرف و سخن نگوییم آموزش ببینیم و یاد بگیریم قدم زدن هم خوب است ، حرکت کنیم و کلمات را به بازی نگیریم.
مرد آن است که که در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب باشد. راحت طلبی را جایگزین سختی نکنیم و از پند و اندرز روابط عمومی نهراسیم دوست آن است که بگریاند نه آنکه مانند دشمن ما را بخنداند و خنجر را از پشت فرو کند. رودرو شویم و برای بر طرف کردن آن مبارزه کنیم.
تغییر یک مدیر روابط عمومی توانمند که ما را از خطرات آگاه می کند نشان دهنده ضعف آن مدیر سازمان است.
پرودگار، روح دکتر نطقی را شاد کند که می گفت هر سازمانی را که می خواهید بشناسید با مدیر روابط عمومی آن می توانید و لیاقت هر سازمانی به همان مدیر روابط عمومی است که دارد اگر مدیر روابط عمومی ناتوان است، سازمان هم ناتوان است و درک و تشخیص یک مدیر روابط عمومی توانمند را ندارد
انسان می تواند فکر کند و آنچه را که به آن می اندیشد برای دیگران بازگو کند ما می آموزیم که چگونه فکر کنیم و چگونه افکارمان را بیان کنیم و به عقاید و افکار دیگران احترام گذاشته و برای دیگران بی جهت قضاوت نکنیم.
روابط عمومی باید به خود و دیگران آموزش دهد و یادآوری کند که از کلمه «من» در یک جامعه سالم به کلمه «ما» تبدیل شویم و همه را با هم مشاهده کنیم از منیت فاصله بگیریم و بدانیم در تصمیم گیری های جمعی می توانیم دست آورد داشته و نتیجه بگیریم. با منم گفتن راه به جایی نخواهیم برد. از موازی کاری پرهیز کنیم و شفافیت در اطلاع رسانی را سر لوحه کار خود قرار دهیم. زمانی که دولت چهاردهم آغاز به کار کرد و ابزار کار را در دست گرفت بر این باور شدیم که اوضاع بهتر خواهد شد و حرکت جای سخن گفتن را می گیرد و اعتماد و اعتقاد افکار جامعه را برای رسیدن به جایگاه بالاتر هدف قرار می دهد.
امروز در شورای اطلاع رسانی دولت کمتر شاهد حضور مدیران توانمند روابط عمومی هستیم تا از تخصص آنها برای اعتماد سازی بیشتر استفاده کنیم. سازمان استخدامی کشور هم که بطور کلی روابط عمومی را نمی شناسد و نتوانسته نمودار روشن و مناسبی برای روابط عمومی ها تعریف، ترسیم و ابلاغ کند. نمی داند که در یک رابط عمومی باید از کارشناس درس خوانده روابط عمومی از کارشناس و فارغ التحصیل روابط عمومی استفاده کرد.اگر برای روابط عمومی وزارت اقتصاد و ارگان های اقتصادی سازمان و ساختار تعیین میکند. به کارشناس روابط عمومی نیاز دارد نه به کارشناس اقتصادی و مالی اگر برای روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش برنامه تهیه می کند به ناظم مدرسه نباید فکر کند. باید به کارشناس روابط عمومی الویت بدهد.
حال اگر کارشناس روابط عمومی از اقتصاد و یا تدریس هم آشنایی داشت قطعا بهتر عمل می کند نه اینکه فاقد تجربه و دانش روابط عمومی ن باشد و برای روابط عمومی تصمیم گیری کند.
اگر امروزه از ناترازیها برای اصلاح اشتباهات سخن می گوییم بهتر است قبل از هر چیزی، ناترازی را در روابط عمومی مشاهده و بررسی کنیم و قبل از هر موضوع دیگر آن را اصلاح کنیم وگرنه آش همان است و کاسه همان و باز باید تکرار کنیم گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
با امید و آرزوی آنکه، متخصصین و کارشناسان با تجربه روابط عمومی را که فقط دلسوزانه می گویند و قلبشان برای این وطن زنده است بهتر درک کنیم.
خسرو رفیعی
مدیرعامل انجمن روابط عمومی ایران