روابط عمومی تراز؛ برای مقابله با ناترازیها دکتر حسن خسروی؛ مدرس دانشگاه و مؤلف کتاب روابط عمومی و ارتباطات. پدیده ناخوشایند ناترازی، معلول نگاه نادرست به مقوله آینده پژوهی است. در مدیریت بحثی داریم تحت عنوان قانون انجام کار و مناسبت زمانی آن. طبق این قانون ، کار نادرست در زمان نادرست، سبب فاجعه میشود. […]
روابط عمومی تراز؛ برای مقابله با ناترازیها
دکتر حسن خسروی؛ مدرس دانشگاه و مؤلف کتاب روابط عمومی و ارتباطات.
پدیده ناخوشایند ناترازی، معلول نگاه نادرست به مقوله آینده پژوهی است. در مدیریت بحثی داریم تحت عنوان قانون انجام کار و مناسبت زمانی آن. طبق این قانون ، کار نادرست در زمان نادرست، سبب فاجعه میشود. کار نادرست ما در حوزه انرژی و سوخت این است که برنامه ریزی مشخص مستند قابل فهمی از انرژی و سوخت و… نداریم و از سوی دیگر، همین وضعیت را در شرایط و زمان نامناسب تحریمها و تورم رکودی و سختیهای ریز و درشتی که بر گرده مردم سنگینی میکند، پیاده سازی و اجرا میکنیم. این میشود که فاجعه رخ میدهد، اما اسم آن را میگذاریم ناترازی.
یک روابط عمومی تراز در شرایط ناترازی، روابط عمومی است که ابزار لازم و کافی نظیر اعتماد، بودجه، زمان، اختیار و راهبرد داشته باشد. نمیشود روابط عمومی تراز داشته باشیم اما از مدیریتی ناتراز رنج ببریم. اصولا برخورداری از یک روابط عمومی دانا و توانا رابطه مستقیمی با مدیریت دانا و توانای سازمان دارد؛ زیرا رابطه آنان در حالت نرمال و استاندارد، رابطه علت و معلولی است. از مدیران ضعیف نمیتوان انتظار یک روابط عمومی قدرتمند داشت؛ زیرا او تصور میکند که دیر یا زود همین روابط عمومی، زیر پای او را خالی میکنند و ناتوانی اش برملا میگردد.
اصولا روابط عمومی در کشور ما در بخش دولتی فقط باید بله قربان گو باشد. روابط عمومی که برای کوچکترین کارها باید از رئیس و مراجع مختلف سازمانی اجازه بگیرد و هماهنگ کند که دیگر روابط عمومی نیست. روابط عمومی که هرگونه جسارت و ایدههای جدید و اقدامات تحولی در او با هزار اما و اگر و مانع روبهروست که روابط عمومی نیست. روابط عمومی که امنیت شغلی ندارد و اگر هم محبوب باشد، شاخ تلقی میشود که روابط عمومی نیست. باری به هر جهت است. روابط عمومی تا وقتی اسیر غیرحرفهایهاست، کارهایش هم غیرحرفهای و نمایشی میشود. اشکال بزرگ روابط عمومی در بخش دولتی آن است که مدیران دولتی عموما هیچ سررشته و تخصص و پیش زمینه آموزشی و تربیتی و مطالعاتی از روابط عمومی ندارند؛ فلذا روابط عمومی برای آنان موضوع دست چندم سازمان است. در بخش خصوصی نیز آنان که بعضاً شرکتهای بزرگ هستند که اصولا روابط عمومی نیاز ندارند که کاری بکند. آن قدر پول خرج میکنند تا ضعفهایشان پوشانده شود. مثلا ایران خودرو و سایپا روابط عمومی میخواهند چه کنند؟ مثلا از مردم نظر سنجی کنند که محصولات ما با کیفیت است؟!؟ خدمات پس از فروش ما عالی است؟!؟ قطعات ماشین در تصادفات، ایمنی سرنشین را تأمین میکنند؟!؟ اینها روابط عمومی نیاز ندارند. در بخش خصوصی کوچک- مقیاس هم که فرد خودش مالک کارخانه و شرکت است، روابط عمومی را ضرورتی نمیبیند؛ زیرا به طور سنتی کار میکند و مشتریان خاص خودش را دارد و به همین هم قانع هستند. بنابراین، اگر صحبت از روابط عمومی تراز میکنیم برای مقابله با ناترازیها منظورمان آن است که همه این مهرهها و عوامل در جای درست خود باشند. زیرا روابط عمومی که خودش در بحران بودجه و اختیارات و نیروی انسانی و… است که نمیتواند حل بحران کند. ناترازی در روابط عمومیها جدای از ناترازی در سایر حوزهها نیست. اگر میخواهیم سازمانها رو به جلو حرکت کنند بایستی روابط عمومیهای تحول آفرین و خط شکن داشته باشیم. با نیزه یک متری نمیتوان به جنگ با موشک ده متری رفت. یک روابط عمومی تراز باید بتواند روایتگری و داستان سرایی مناسبی از وقایع و رویدادها داشته باشد تا حداقل هزینه ها بر سازمان تحمیل شود. روابط عمومی تراز، یک روابط عمومی است که دغدغه رفع مشکلات مردم را داشته باشد. روابط عمومی تراز باید مردم پایه و تکنولوژی محور باشد.
کوتاه سخن آنکه، برای مقابله با ناترازیها حتما باید روابط عمومیها را تراز کرد و این شاه کلید حل معماست.