ناامیدی، مردم و روابطعمومی عدم کارایی روابطعمومی ازبینرفتن اعتماد و ناامیدی است. عصر حاضر عصر دستیابی به اطلاعات است و دروغ و نیرنگ در کوتاهترین زمان ممکن برملا میشود. همه مدیران میخواهند بدانند چگونه میتوان بهرهوری را افزایش داد و برند خود را بهتر معرفی کنند و اعتماد مردم را افزایش دهند. این مدیران در […]
ناامیدی، مردم و روابطعمومی
عدم کارایی روابطعمومی ازبینرفتن اعتماد و ناامیدی است. عصر حاضر عصر دستیابی به اطلاعات است و دروغ و نیرنگ در کوتاهترین زمان ممکن برملا میشود. همه مدیران میخواهند بدانند چگونه میتوان بهرهوری را افزایش داد و برند خود را بهتر معرفی کنند و اعتماد مردم را افزایش دهند. این مدیران در عمل به راهبردهای مختلف میاندیشند و شیوههای خاصی را نیز به کار میبرند؛ اما همچنان با مشکل پایینبودن سطح بهرهوری دستوپنجه نرم میکنند. این ناخرسندی از نتیجه تلاشهایشان به اعتقاد ما عدم
توجه به جامعهنگری و همصدایی و اعتماد به سایرین و استفاده از توان و تخصص دیگران است. این مدیران در هر سطحی فکر میکنند که اگر سرمایه داشته و ماشینآلات بهتر در اختیار داشته و از فناوری روز بهره بگیرند و روشهای کار را بشناسند میتوانند موفق شوند. مدیران ما غالباً شناخت علل و عوامل شکست خود را بررسی نمیکنند و علت بحرانی که برایشان به وقوع پیوسته را تجزیهوتحلیل نمیکنند. محدودکردن دایره خودی و غیرخودی که تفاوت نمیکند در جامعه دولتی باشد یا جامعه خصوصی و تعاونی و سنتی باشد یا غیرسنتی باید با شناخت بهتر از هر اقدامی این باور را بپذیرند که مهمترین عامل موفقیت و بهرهوری در هر سازمان کوچک و بزرگی نیروی انسانی است. مهمترین و اساسیترین هدف هر سازمان دستیابی به بالاترین سطح بهرهوری است که امروز در کشور ما کمتر مشاهده میشود و عامل شکست بسیاری از فعالیتها و پروژهها عدم توجه به عوامل انسانی در رضایت ذینفعان و مخاطبان درونی و بیرونی است. این شکل در یکی دو سال اخیر بسیار حادتر شده و نارضایتی مردم چند برابر گشته است. عدم توجه به ارتباط با مردم و کوچککردن دایره مدیران و انتخاب افراد غیرمتخصص بهویژه در بخشهای ارتباطی مشکل را دوچندان کرده است. اگر نگرش کارکنان و مخاطبان بیرونی با هدفهای اصلی سازمان همسو نشوند و اگر نتوانیم از افراد خلاق، نوآور و ارزشمند استفاده کنیم وفاداری همچون بید به ساختار سازمان نفوذ کرده و آن را بهصورت فرسایشی از بین میبرد.
نارضایتی از هر سو موجب بحران و کاهش منافع و بهرهمندی میشود. اگر نتوانیم در هر بخشی از سازمان از افراد متخصص آن رشته استفاده کنیم قطعاً با مشکل و بحران روبرو میشویم و زمانی آن را درک میکنیم که امکان جبران آن بهسختی امکانپذیر است. امروز در کمتر سازمانی مشاهده میکنیم از متخصصین روابطعمومی که لازم است قبلاً بررسی و شناسایی شوند که آیا تجربه و تخصص کافی دارند و از نهادهای ذیربط مشاوره بگیرند تا دچار مشکل نشوند از افراد غیرحرفهای و بدون تجربه که شناخت عقیدتی و فامیلی داشته و فکر میکنند از خودشان هستند انتخاب و کار را به کاردان نمیسپارند. بهخوبی میبینیم سازمانهایی در ایران موفق هستند که متخصص روابطعمومی باتجربه حرفهای را به کار گرفته و مسیر را با پیشبینی اصولی روشن میکنند. امروز ما در کمتر وزارتخانهای، سازمانی، در قسمتهای مختلف دولت و سایر نهادهای مادر مشاهده میکنیم که علیرغم حضور فارغالتحصیلان روابطعمومی و ارتباطات از این سرمایه متخصص استفاده میکنند و آنچه را که مشاهده میکنیم نتیجه این تصمیمهای غلط و اشتباه است و بدیهی است نارضایتی، عدم اعتماد، عدم باور و عدم اعتقاد مردم را به همراه دارد. مسیر را بسیار اشتباه طی کردهایم ولی باز هم میتوان قسمتی از آن را جبران کرد بهشرط آنکه درک صحیحی از ارتباط با مردم داشته باشیم.
عصر حاضر که ما در آن زندگی میکنیم عصر فناوریهای جدید ارتباطی است. عصری که در آن فرهنگ قدیمی مردم از قبیلهای یا عشیرهای و جامعههای خانوادگی کوچک به جامعههای بزرگ تغییریافته و حقوق جمعی را بر حقوق فردی ترجیح داده و اخلاق حرفهای و وجدان کاری را سرلوحه کار خود قرار داده است. این موضوع در کلیه بخشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حاکم است بهویژه در زمینههای آب، بهداشت، محیطزیست و انرژی که با جسم، جان و روح مردم ارتباط داریم این وظیفه سنگینتر میشود و باید ارتباطی تنگاتنگ در این بخش با مخاطبان و ذینفعان به بهترین شکل ممکن برقرار کرد. امروز انواع ارتباطات تصویری و رسانهای که سراسر جهان را فراگرفته و از انتهای یکخانه کوچک در یک روستای دورافتاده تا بالاترین برجهای بزرگ دنیای صنعتی ارتباط به سادگی برقرار میشود و موقعیت اجتماعی هر نهادی بهسادگی قابلبررسی و شناخت است. تغییراتی که در علم و فرهنگ جوامع به وجود آمده موجب تغییر در رفتارهای اجتماعی و تغییر نگرش موجب تغییر فرهنگهای بومی به فرهنگهای دیگر شده است. ما در اکثر بخشهای دولتی، خصوصی و عمومی از نظر ارتباطی بسیار ضعیف هستیم که باید به آن توجه ویژه شود و باتوجهبه نیاز مردم به آگاهی کامل از خدمات اولیه داشته و با آن آشنا شوند: چرا
خدمات بیمهای شفاف نیست، چرا مردم از نحوه محاسبه آب و برق و… کمتر اطلاع دارند و یکسری ارقامی که در این قبضها قرار گرفته شفاف نیست. ما میتوانیم با تلاش انسانها را با هم پیوند داده و پلهای تازهای بسازیم. ما ایرانیان نسبت به ارتباط با یکدیگر بسیار حساس بوده و این روابط را تجزیهوتحلیل میکنیم و خود را بر اساس نوع برخوردمان ارزیابی میکنیم.
سعدی بزرگ میفرمایند: «عبادت به جز خدمت خلق نیست» ما آموختهایم که همواره در کنار یکدیگر باشیم و به همنوع خود کمک کنیم و هر جایگاه مناسبی که بهعنوان روابطعمومی در خدمات زیربنایی کشور داریم، بتوانیم در جهت نجات انسانها گامهای اساسی برای پیوند با مردم برداریم. با آرزوی آنکه پس از گذشت چهل و چند سال مردم از فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری و به طور کلی در کلیه بخشهایی که از آن باید استفاده کنند آشنا شده و سازمانهای مربوطه بر اساس نیازسنجی و آگاهی از انتظار ذینفعان حرکت کرده و برخلاف جریان آب پیش نروند.
کوه با آن عظمت آن طرفش دریا بود دست بر دامن هر کس که زدم رسوا بود.
راستگویی و صداقت بهترین گنج برای هر روابطعمومی در سازمان است. یک روابطعمومی موفق به امور خرد نگاه کلان دارد و بزرگ میاندیشد و از انحراف و دروغگویی پرهیز میکند. آیا بهدرستی دیگر فرصتی برای روابطعمومیها باقیمانده است؟
خسرو رفیعی
رئیس انجمن روابط عمومی ایران