نوع نگاه به روابط عمومی به عنوان یک نهاد یا بخشی از نهاد، چه برای آنها که در داخل سازمان با آن سروکار دارند و چه آنها که از بیرون به عنوان مخاطب نظارهگر هستند، متفاوت است بهطوری که هنوز نتوانستهاند درک صحیحی از جایگاه و عملکرد این بخش مهم سازمان به دست آورند. شاید […]
نوع نگاه به روابط عمومی به عنوان یک نهاد یا بخشی از نهاد، چه برای آنها که در داخل سازمان با آن سروکار دارند و چه آنها که از بیرون به عنوان مخاطب نظارهگر هستند، متفاوت است بهطوری که هنوز نتوانستهاند درک صحیحی از جایگاه و عملکرد این بخش مهم سازمان به دست آورند. شاید دلیل این امر را گستردگی وظایف روابط عمومیها بدانند، در سازمانها و نهادهای دولتی به نوعی و در شرکتها و بخش خصوصی به نوع دیگر.
با وجود گستردگی حوزه عملکرد روابط عمومیها، چند وظیفه مهم وجود دارد که عمومیت دارد؛ از مهم ترین این وظایف میتوان به تقویت سازمان، اطلاعرسانی از نوع فعالیت و فعالبودن سازمان، جلب توجه مردم به یک رویداد خاص و موارد دیگر اشاره کرد.
فرهنگسازی نیز جزء لاینفک وظایف یک روابط عمومی است، شاید همان توجه مردم به رویداد خاص را بتوان به فرهنگسازی تعبیر کرد، فرهنگسازی در زمینههای مختلف و همچنین اصلاح فرهنگ غلط گذشته همواره نیاز یک جامعه پویا و به روز است تا در مسیر صحیح پیشرفت و تکامل و تعالی قدم بردارد.
سؤال اینجاست که چگونه یک روابط عمومی میتواند به موضوعی ورود پیدا کند و آن را تبدیل به یک مسأله برای تمامی آحاد جامعه کند؟ پاسخ بسیار ساده است، روابط عمومیها میتوانند با شناسایی مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، به فراخور نوع فعالیت و کار سازمانی خود، به گردآوری اطلاعات صحیح پیرامون آن موضوع خاص بپردازند و نهایتاً در پی اطلاعرسانی و معرفی راهحلهای موجود باشند. همچنین قدرت تشخیص جامعه را افزایش داده و فرهنگ توانایی حل آن را جا انداخته و تبلیغ کنند.
روابط عمومیهای دولتی و عمومی با توجه به ریشه حاکمیتی خود، نسبت به سایرین وظیفه سنگینتری دارند؛ هر حوزه و بخش در داخل نظام اداری کشور میتواند به بهترین نحو در پی ترویج فرهنگ صحیح حل مشکلات موجود در حوزه خود باشد و در این راه از کمک سایر نهادها هم بهرهمند شود.
به نظر نگارنده هرنوع سرمایهگذاری در این امر نیز باعث بُرد سازمان خواهد شد چرا که اگر روابط عمومی بتواند در فرهنگسازی موفق ظاهر شود، به مراتب هزینه سایر بخشها نیز کاهش مییابد.
تجربه نشان داده در کشور خودمان چگونه مبحث فرهنگسازی توانسته برخی معضلات اجتماعی را ریشهیابی کند و در جهت حل آنها اقدام کند. اجرای طرح گسترده مبارزه با بیماری فلج اطفال و استقبال جامعه در پی تبلیغات گسترده و مثبت دستگاههای مسئول، طرحهای ایمنی و پیشگیری در بحث سلامت و بهداشت جامعه، طرحهای پلیس راهنمایی و رانندگی برای ترغیب استفاده از کمربند ایمنی در خودروها و موارد دیگر. همکاری تنگاتنگ دستگاههای دولتی و عمومی با هم میتواند موفقیت ادامه این مسیر کارساز بیفتد.
در بخش خصوصی و نهادهای غیردولتی نیز تعریفی که از روابط عمومی ارائه شده بیشتر حول محور تجارت و بازرگانی و فروش و برندسازی میچرخد، اما این بخش نیز در قالب مسئولیتهای اجتماعی که برای خود تعریف کرده است، با قدرت توانسته به موضوع فرهنگسازی ورود کرده و بعضاً موفقیت آن حتی از بخش دولتی هم بیشتر بوده است. مسئولیت اجتماعی، تأثیرات اقتصادی و اجتماعی ناشی از نوع کار و فعالیت آن شرکت یا سازمان را مورد توجه قرار می دهد. به عنوان مثال میتوان به زلزله اخیر در غرب کشور اشاره کرد که برخی بانکها و مؤسسات دیگر به جای تهیه بستههای نوروزی و چاپ سررسید، هزینه آن را صرف اقداماتی در جهت ایفای مسئولیت اجتماعی خود کردند که تشویق مردم و جامعه را به همراه داشت و به نحو بسیار عالی فرهنگ کمک به همنوع را گسترش داد.
با توجه به موارد گفته شده شاید به جرأت بتوان گفت حلقه مفقوده برخی ضعفها در انجام مسئولیت روابط عمومیها در امر فرهنگسازی، وجود فاصله معنادار بین دو نهاد دولتی و غیردولتی است، چه بسا نزدیکی و حمایت همه بخشها از اقدامات یکدیگر، باعث اصلاح روند موجود و حل معضلات بزرگتر در جامعه شود.
در پایان این نکته را نیز باید گوشزد کرد که ارتباط روابط عمومیها با رسانهها نیز برگ برنده مبحث فرهنگسازی است. تریبونهای عمومی مثل صدا و سیما و همچنین رسانههای مکتوب و مجازی به خصوص شبکههای پیامرسان اجتماعی نقش تعیینکننده و بهسزایی در امر تبلیغات و پیشبرد اهداف روابط عمومیها در فرهنگسازی دارند و اهمیت رابطه این دو به حدی بوده است که روزی را با عنوان مشترک ارتباطات و روابط عمومی نامگذاری کردهاند. امیدوارم همیشه در سازمان و نهایتاً برای جامعه خود بهترین باشیم.