استراتژی روابط عمومی کدام یک از شرکتهای بزرگ فناوری از جمله اپل، گوگل، مایکروسافت، تاثیر گذارتر است؟ نویسنده: چارلز آرتور، ویراستار وبسایت خبری گاردین مترجم: یاسمن وزیری من چندین دهه است که در مورد فناوری مینویسم. نویسندگان فناوری و متخصصان روابط عمومی برای ایجاد پوششی که مورد علاقه مردم باشد تلاش میکنند ولی مشکل […]
استراتژی روابط عمومی کدام یک از شرکتهای بزرگ فناوری از جمله اپل، گوگل، مایکروسافت، تاثیر گذارتر است؟
نویسنده: چارلز آرتور، ویراستار وبسایت خبری گاردین
مترجم: یاسمن وزیری
من چندین دهه است که در مورد فناوری مینویسم. نویسندگان فناوری و متخصصان روابط عمومی برای ایجاد پوششی که مورد علاقه مردم باشد تلاش میکنند ولی مشکل اینجاست که اکثر مردم شرکتهای کمی میشناسند و حتی به تعداد کمتری نیز اهمیت میدهند.
اوضاع در حال تغییر است. به عنوان مثال، هیاهویی که در شرق لندن به علت تاسیس شرکتهای تکنولوژی زیادی بوجود آمد و به شهر تک (Tech City) معروف شد، تفاوت زیادی ایجاد کرده است. اما پول کلان هنوز در ایالات متحده است (فیس بوک، توییتر، اینستاگرام) و این مسئله باعث ایجاد مشکل مستمر برای گرفتن پیشنهاد از شخصی میشود که واقعاً میداند.
در حین نوشتن کتابم، جنگهای دیجیتال که دربارهی شرکت اپل، گوگل، مایکروسافت و نبردهای تجارتی که در این ۱۵ سال با آن مواجه بودند، وقت زیادی برای تأمل در استراتژی روابط عمومیهای مختلف داشتم. یکی از اولین کارهایی که کردم جستجوی مصاحبههای رسمی بود که به نتیجهای نرسیدم اما نگذاشتم مانند یک سنگ بزرگ برای من مانعی ایجاد کند، اگر شما عضو لینکداین هستید یا اسکایپ دارید، میتوانید تقریباً هرکسی را با شغلهای متفاوت پیدا کنید، خودم هم کسانی را در داخل شرکتها میشناختم و با آنها در تماس بودم. روابط عمومی این سه شرکت بزرگ استراتژیهای مختلفی دارند، این برداشت من از آنهاست.
اپل – رازدار
رویکرد روابط عمومی اپل به طور کلی اینگونه است: ما هر چه بخواهیم، هر وقت بخواهیم و به کسی که با دقت انتخاب میکنیم، خواهیم گفت. اما در روزهایی که iPod جدید بود و اپل نسبتاً کوچک بود، اینچنین بود و رویکردشان همیشه این بود که بگذارند خود محصول سخن بگوید. به عبارت دیگر، رازداری مهمترین بخش موفقیتشان بود.
اپل با افزایش انتظارات قبل از عرضه آیفون یا محصول جدید، تبلیغات عظیمی انجام میدهد.
کافی است به جذابیت احتمال وجود یک تلویزیون اپل فکر کنید. پیش از موعد هیچ “خلاصه شرح” وجود ندارد. اپل در این باره کاملاً ساکت است. علیرغم اینکه مردم، در واقع خبرنگاران علاقه دارند که بر روی شخصیت بزرگ استیو جابز (Steve Jobs) و جاناتان آیو (Jonathan Ive ) تمرکز کنند، زیرا آنها شرح بهتری برای تبلیغ محصول ارائه میدهند تا خود محصول اما شرکت اپل با خبرنگاران همکاری نمیکند.
اپل بیشترین ارزش بازار را در جهان دارد اما تیم روابط عمومی آن در مقایسه با میزان علاقه و توجهای که به این شرکت میشود، بسیار کوچک است. اپل به نسبت اندازه و فروش خود به غیر از فروشگاههایش تیم بسیار کوچکی دارد، همچنین درخواستها و نظرهایی که در مورد محصولها مکاتبه میشود اغلب به دفتر مرکزی اپل در شهر کوپرتینو در کالیفرنیا، دریافت شده، اما ترجیح میدهند خواستهها را بیجواب بگذارند حتی وقتی موضوع مهمی باشد. من فکر میکنم اپل اغلب ترجیح میدهد ببیند یک داستان چقدر بزرگ میشود تا بعد واکنش نشان دهد. این مسئله کلاسیک شرکتهای بزرگ در سراسر قارهها میباشد.
گوگل – اندکی محرمانه و خصوصی
گوگل امروزه از اثر انگشت گذاشتن متنفر است. من از زمانی که گوگل یک شرکت نسبتاً کوچک در سال ۲۰۰۳ بود با آن سر و کار داشتم. گوگل از زمانیکه شروع به کار کرد علاقهای به روابط عمومی نداشت و در همان روزهای اول تقریباً بنیانگذاران آن مانند آقای لری پیج (Lary Page) و آقای سرگی برین (Sergey Brin) با خبرنگاران گفتگو میکردند، اما آنها معنایی در بازاریابی نمیدیدند. مانند اپل، فکر میکردند محصول باید از زبان خودش صحبت و تبلیغ کند.
این مسئله با بزرگتر شدن گوگل و رقابت مستقیمی که با مایکروسافت و اخیراً فیس بوک دارد، تغییر کرده است. آقایان پیج و برین اغلب اوقات مصاحبههایی با خبرگزاریهای برجسته مانند گاردین (The Guardian) و بیزینس ویک (Businessweek) دارند. گوگل دیگر یک شرکت تازه تأسیس نیست بلکه یک غول بزرگ است، آنقدر بزرگ که کمیسیون اروپا (EC) که نقش قوه مجریه را در اتحادیه اروپا ایفا مینماید اقدام ضد انحصاری را همانطور که قبلاً در مورد اسامی غول پیکری مانند مایکروسافت و اینتل انجام داده بود، آغاز کرد.
رسانههای اجتماعی گوگل: گوگل دارای وبلاگهای زیادی است، در حالیکه پیج و برین صفحات گوگل خود را دارند و از فیسبوک فرار میکنند، تعداد زیادی از کاربرانشان از فیسبوک استفاده میکنند، وبلاگ دارند و عضو توییتر هستند.
مایکروسافت – چرخاننده وبلاگ
از بین این سه شرکت، مایکروسافت بیشترین مشاغلی را دارد که میتوانند به سادگی کنترل شوند. ویندوز و آفیس، آنچنان به تواناییهای روابط عمومی احتیاج ندارد. بیشترین تلاشهایی که روابط عمومی مایکروسافت انجام میدهد برای اکسباکس (Xbox) و اکسباکس لایو (Xbox Live) است و کمترین میزان تلاش آنها مربوط به نوع ارائه تلفن همراه با نرمافزار ویندوز میباشد.
وبلاگ MSDN که برای شرکت ماکروسافت است توسط مهندسان مایکروسافت نوشته میشود و مورد تأیید خبرنگاران میباشد زیرا معتبر است و هرگونه شایعه، خبر و اطلاعیه درمورد محصولات مایکروسافت باشد، در این وبلاگ نوشته میشود. البته، آنها قبل از انتشار با دقت بررسی میشوند. نکته هوشمندانه این است که وبلاگ به صورت مجازی دایر است و دفتر مطبوعاتی صدای رسمی است.
کدام رویکرد روابط عمومیها تاثیرگذارتر است و بهتر کار میکند؟
نمیتوان طبقه بندی کرد، مدلهای مختلف تجاری آنها به این معنی است که آنها به رویکردهای مختلفی نیاز دارند. روش پنهانی اپل برای استراتژی “رونمایی محصول” ایدهآل است. رویکرد کاملاً راحت مایکروسافت برای دادن اطلاعات به مشتریان سازمانی خود، بهتر جواب میدهد. گوگل میخواهد در مورد عملکرد درونی خود کمی مرموز باشد که شاید به نارضایتی مردم ختم شود.
من نه به متخصصان حرفهای روابط عمومی مدرن که سعی در افزایش مشخصات یک شرکت فناوری دارند حسادت نمیکنم نه کسانی که توجهشان متمرکز این “سه بزرگ” است. علاقه موج میزند، تعداد فروشگاهها دو چندان میشود و تلاش برای اولویت قرار دادن افرادی که باید با آنها کار کنند ذهن را مختل میکند. من با شما (مخاطبان) صادقانه احساس همدردی میکنم.