از همان روزهای اول تشکیل انجمن اصلی ترین و مهمترین دغدغه انجمن محل دبیرخانه بود تا اعضا بتوانند از آن استفاده کنند. در جلسات اول هیات مدیره در دفاتر خود جلسات را تشکیل می دادند، وزارت فرهنگ، بنیاد مستضعفان، راه آهن جمهوری اسلامی ایران و وزارت جهاد مکانهایی بود که معمولا اعضا می توانستند با […]
از همان روزهای اول تشکیل انجمن اصلی ترین و مهمترین دغدغه انجمن محل دبیرخانه بود تا اعضا بتوانند از آن استفاده کنند.
در جلسات اول هیات مدیره در دفاتر خود جلسات را تشکیل می دادند، وزارت فرهنگ، بنیاد مستضعفان، راه آهن جمهوری اسلامی ایران و وزارت جهاد مکانهایی بود که معمولا اعضا می توانستند با هیات مدیره تماس بگیرند و از حال و روز انجمن با خبر شوند.
پس از تماسهای بیشمار و در خواستهای متعدد بالاخره با حضور آقای هاشمی طبا در نمایشگاه بین المللی و پیگیری جناب آقای امیر حسینی که در آن زمان مدیریت روابط عمومی نمایشگاه بین المللی تهران و مرکز توسعه صادرات را بعهده داشت انجمن در محل ساختمان مدرسه نمایشگاه در خیابان سئول صاحب دفتر شد. اعضای هیات مدیره از اینکه سرانجام توانستند دفتر داشته باشند بسیار خوشنود شدند و جلسات هیات مدیره به نمایشگاه بین المللی تهران منتقل شد.
جلسات انجمن همواره در دفاتر اعضای هیات مدیره برقرار می گردید و بدلیل مشکلاتی که در آغاز فعالیتهای انجمن وجود داشت شاید اعضای هیات مدیره در آن زمان مکان انجمن را در اولویت قرار ندادند چرا که با توجه به حضور تیم اول هیات مدیره در ابتدای امور پیگیری جدی تری را داشتند و ضرورت آنرا برای مسئولین وقت توجیه می کردند مانند برخی از انجمنهای بزرگ دیگر که در سالهای ۷۰ تا ۷۱ صاحب دفتر و تشکیلات گردید انجمن روابط عمومی ایران هم به عنوان یکی از اولین نهادهای مدنی غیر دولتی می توانست از کمکهای مسئولین امر بهره مند شود و شاید هم اعضای هیات مدیره آن زمان تلاش خود را کرده اند ولی بدلیل اینکه این انجمن از ابتدای فعالیت هیچگاه از گروه خاصی طرفداری جناحی نکرده نتوانستیم مکانی را برای انجمن به دست آوریم. در حالی که با پیگیری آقای قاسمی قرار بود در محل نمایشگاه بین المللی تهران مستقر شویم ولی با توجه به مذاکرات آقای قاسمی با مدیر عامل وقت بانک صادرات و جناب آقای کمالی مدیر کل روابط عمومی بانک صادرات قرار شد چنانچه بانک صادرات می تواند، در وسط شهر مکانی را برای انجمن اختصاص دهد که پس از چند هفته بحث و بررسی این امکان مقدور نگردید و به نمایشگاه اسباب کشی کردیم.
محبت مدیریت مرکز توسعه صادرات و مدیر روابط عمومی آن تا زمانی که حضور داشتند ادامه داشت. پس از تغییر آنها ناگهان یک روز خبر دادند که شیشه های ساختمان شکسته و تمام کاغذ های انجمن را باد برده است و ما سراسیمه رفیتم، لوازم را جمع کردیم و به آب و فاضلاب تهران کوچ کردیم .